سیده یاسمن زهرا عزیز دل مامان و بابا و داداشسیده یاسمن زهرا عزیز دل مامان و بابا و داداش، تا این لحظه: 11 سال و 13 روز سن داره

دخـــتر باباش ، عـــزیز داداش

عیدت مبارک

سلام عزیزم فردا میلاد جّد بزرگوارت حضرت پیامبر و امام جعفر صادق علیه السلام است . مبارکت باشه و در پناه حق و زیر سایه امام زمان عجل الله همیشه شاد و خوشبخت و سعادتمند باشی عزیزم. امشب سخن جام جهان باید گفت         توصیف رسول انس و جان باید گفت در شام ولادت دو قطب عالم         تبریک به صاحب الزمان باید گفت ...
29 دی 1392

شبی به یاد ماندنی

عزیز دلم ، یاسمن زهرای گلم دیشب یه شب عجیب و به یادماندنی شد، می دونی چرا؟ الان برات میگم سه ماهه که ما اومدیم اینجا و تو خونه ی صدرامون ساکن شدیم ، رفت و آمد به شیراز برامون خیلی سخت بود ولی خوب دیگه عادت کردیم، دیروز از صبح بارش برف شروع شد و ما خیلی خوشحال بودیم ، طبق معمول ساعت دو و نیم از خونه باباجونت راه افتادیم سمت صدرا ، از چمران اومدیم و بابا پیشنهاد داد تو مسیر بریم کافی شاپ هتل چمران طبقه 23 و از اونجا منظره برفی شهرو ببینیم که ما هم قبول کردیم و به شرط پیدا کردن جای پارک رفتیم، یک ساعتی اونجا بودیم و خیلی هم خوش گذشت. بعد که راه افتادیم ترافیک ماشین ها از پل صنایع شروع شد ، به خاطر برف شدید ماشینها یواش می رف...
29 دی 1392

اولین تجربه برفی

  سلام عزیزم دخترگلم       الان که این مطلب رو برات می نویسم صدرا داره برف میاد ، اونم چه برفی ! زیر نور لامپ کوچه خیلی قشنگه و ما از پشت پنجره دوجداره خونه داریم بارش برف رو تماشا می کنیم . دعا می کنم هیچ کسی از بارش برف ناراحت نباشه و همه تو خونه هایی پر از گرمای مهر و محبت و بخاری از بارش برف لذت ببرن. امسال این اولین زمستانی هست که با چشمای قشنگت می بینی، عجب پا قدمی داشتی که بعد از سالها برف هم بارید و چقدر همه خوشحال بودن و تو عزیز دلم اولین تجربه برفی تو داشتی. با داداش و بابا رفتیم کوههای اطراف و حسابی برف بازی کردیم تو هم کلی کیف کردی و دَدَ ماما گفتی. البته این عکسا چند روز بعد از بارشه برف...
29 دی 1392

علاقه به لب تاپ

عزیز دلم دختر گلم ، چه علاقه ای به این لپ تاپ بیچاره داری آخه!!!  باید رو میز باشه وگرنه از دست تو خوشکلم در امان نیست میگی نه خودت ببین.                     ...
26 دی 1392

سینه خیز

سلام عزیز دل ، دختر گلم چند وقت بود که نمی تونستم بیام نت و برات مطلب بذارم ، حالا دیگه خیلی خوشکل و ناز گاگله میری و ما هم کلی برات ذوق می کنیم ، هفته پیش که هنوز خوب یادنگرفته بودی و هنوز سینه خیز می رفتی ، گفتم یه چندتا عکس ازت بگیرم که یادگاری بمونه،  خیلی باهات تمرین کردیم که بلند بشی و چهار دست و پا بری، اما انگار موقع اش که شد خودت پاشدی وگاگله کردی. مامان فدات بشه الانم که نمیذاری یه مطلب برات بنویسم که.         ...
15 دی 1392
1